1403/09/15١١:١٦
حیدر داشت می سوخت
فاطمیه هر سال، اشعار و ابیاتی را میشنویم یا بر کتیبهها میبینیم که در یک فرآیند مردمی خاصی سر زبانها افتادهاند و تبدیل به زمزمههای عمومیِ همهگیر شدهاند.این همهگیری و زبان به زبان چرخیدن این اشعار، عمدتا در بستر هیئت صورت گرفته است.
در این فرسته، چند بیت از این اشعار آشنا و خاطره انگیز فاطمی، را با نام شاعر آنها مرور می کنیم.
مرحوم سید رضا موید که مهرامسال به رحمت خدا رفت، یک غزل دارد با مطلع "اشکی بوَد مرا که به دنیا نمیدهم "که این دو بیت اش معروف شد:
سرمایه محبت زهراست دین من
من دین خویش را به دو دنیا نمیدهم
گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا
یک ذره از محبت زهرا نمیدهم
- استاد غلامرضا سازگار که هنوز خاطرات مداحی او در دوران کودکی در مجمع الذاکرین تهران و هیات مکتب العباس میدان خراسان در خاطرم هست، غزل ماندگار:
بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته
به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته
و نیز غزل جانسوز:
الا ای چاه، یارم را گرفتند
گلم، عشقم، بهارم را گرفتند
میان کوچه ها، با ضرب سیلی همه دار و ندارم را گرفتند
از آثار تاریخی این پیر غلام اهل بیت (ع) است.
و مطلع اول از مرثیه استاد علی انسانی که با این بیت جانسوز آغاز می شود:
خدا مادرم را کجا می برند
گمانم برای شفا می برند.
و در آخر دو بیت از شاعر جوان حسن بیاتانی که با این بیت آغاز می شود:
دیر آمدم ،دیر آمدم، در داشت می سوخت
هیئت، میان "وای مادر داشت می سوخت
و همه هنر تغزل اش را در این بیت آخر می ریزد:
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می سوخت
پنجشنبه ۱۵آذر ماه ۱۴۰۲سالروز شهادت حضرت زهرا (س)
مجید احمدی
نام : | |
ايميل : | |
*نظرات : | |
متن تصویر را وارد کنید: | |